او اکنون در رابطه با ایران مدعی راهبرد «یا جنگ کن یا صلح را بپذیر» است که البته منظور او از صلح در واقع سازش و در معنای دقیقتر تسلیم است؛ اینکه هرچه من میگویم، همان بهعنوان مبنای توافق قرار بگیرد و درغیر این صورت عملیات نظامی میشود وبرای باورپذیرتر کردن این تهدید درحال نشان دادن چماق ازطریق برخی جابهجاییهای نیروهاست که البته امری معمول است و ازاین نظر باید گفت با بزرگنمایی وضریب دادن به این جابهجاییها برای اثرگذاری بر محاسبات ایران. به تعبیر دیگر او امیدوار است با عملیات روانی حداکثر امتیاز را از کشورمان بگیرد و هر وقت مسائلش حل شد، از نو و در قالب دیگری همین ساز را کوک کند و با بهانه دیگری زمینه دور جدیدی از امتیازگیری را فراهم سازد اما در واقع ترامپ بهخوبی میداند که تنها یک راه در برابر ایران دارد و آن هم مذاکره است و تهدید نظامی ایران نه فقط راه به جایی نمیبرد بلکه میتواند باعث تغییر دکترین هستهای کشورمان شود. اصرار ترامپ بر مذاکره ادامه همان شعارهای تبلیغاتی است که در آن بارها مدعی شد که با بازگشتش به قدرت با روسیه در مورد اوکراین و با ایران بر سر مسائل هستهای در سریعترین زمان به توافق میرسد و همینطور مدعی بود که اگر دموکراتها تقلب نمیکردند، تا توافق با ایران یک هفته باقی مانده بود و روسها هم اصلا به اوکراین حمله نمیکردند. اما در واقع آنچه که ترامپ را برای مذاکره به ایران و روسیه میکشاند، اعتقاد او به این است که اژدهای چین بیدار شده و اگر آمریکا اقدامی نکند، این اژدهای اقتصادی در نهایت در یک جنگ بزرگ، آمریکا را شکست خواهد داد. در واقع اعمال تعرفهها علیه چین را یک اقدام تدافعی و واکنشی باید محسوب کرد و نه یک تهاجم و از این نظر ترامپ مجبور شده در مقابل چین، آمریکا را وارد لاک دفاعی کند. جمهوری اسلامی هم در حال حاضر در تلاش است بهانه و در واقع اتهام عدم تمایل به مذاکره و بنبستسازی دیپلماتیک از آمریکاییها را بگیرد. در این میان ضربالعجلهای چندین و چند روزه آمریکاییها هم چندان معنایی ندارد و چون موضوع مذاکرات بسیار فنی است، مانند برجام ممکن است فرآیندی یک ساله یا حتی بیشتر طی شود و در نهایت هم نتیجه دلخواه آمریکا حاصل نشود. با این حال آمریکا راهی جز تن دادن به مذاکره با ما ندارد چراکه بهخوبی میداند که جمهوری اسلامی توان فزاینده بازدارندگی در مقابل اقدام نظامی آنها را دارد و در صورت هرگونه تهاجم، ایران قطعا تمام منافع آمریکاییها در منطقه و جهان را هدف مشروع خود میداند و بهطور خاص تمام پایگاههای این کشور در منطقه با نزدیک به ۵۰ هزار نظامی هدف راحتالحلقوم موشکهای ایرانی خواهد بود. در این میان هم چین و روسیه حداکثر بهره را از این شرایط خواهند برد و روسها در اوکراین پیشروی بیشتری خواهند داشت و فضایی برای اقدام نظامی چین علیه تایوان هم بازتر میشود چراکه عملا ماشین جنگی آمریکا در باتلاقهایی که ایران برای آن تدارک دیده، گیر خواهد افتاد. همچنین ایران در صورت مورد تهاجم قرار گرفتن ممکن است در دکترین هستهای خود تجدیدنظر کند و در این میان پروژه حذف رژیمصهیونیستی به عنوان نیروی نیابتی آمریکا در منطقه تسریع خواهد شد. نکته دیگر اینکه عوارض سیاستهای جنگ تعرفهای ترامپ با چین و متحدان غربی آمریکا در داخل این کشور که باعث بالا رفتن قیمت کالاهای مهم در این کشور شده و همینطور اخراج گسترده کارکنان دولت به اندازه کافی، وضعیت دولت ترامپ را متزلزل کرده و این را در اعتراضهای گسترده علیه دولت او میتوان مشاهده کرد. ترامپ بهخوبی میداند که هر نوع تجاوز به ایران به ابعاد بحران اجتماعی و اقتصادی فعلی آمریکا خواهد افزود.